جهاد علمی

قال امام العلى(ع): العلم سلطان من وجده صال به و من لم یجده صیل علیه. علم قدرت است هرکس آن را بیابد غلبه پیدا خواهد کرد و هر کس به آن دست نیابد بر او غلبه خواهند کرد. مطالب وبلاگ را در تلگرام دنبال کنید: https://telegram.me/jahadgaraneelm

جهاد علمی

قال امام العلى(ع): العلم سلطان من وجده صال به و من لم یجده صیل علیه. علم قدرت است هرکس آن را بیابد غلبه پیدا خواهد کرد و هر کس به آن دست نیابد بر او غلبه خواهند کرد. مطالب وبلاگ را در تلگرام دنبال کنید: https://telegram.me/jahadgaraneelm

جهاد علمی

این وبلاگ گروهی سعی میکنه کمکی باشه برای کسانی که مسیر علم و تحصیل را انتخاب کردن و قصد دارن از این طریق دین خود را به انقلاب و شهدا ادا کنن.
...............................................
سالهاست که جنگ پایان یافته ولی هنوز عطش شهادت بر لبهای خشک و ترک خورده ی بشر تازیانه می زند. آن زمان که دروازه های بهشت باز بود هر کس با حرفه ای خود را به آن باب می رساند و ما نسل سومی ها هم که دستمان در گیر صفر و یک است بابی را گشودیم تا جرعه ای را تا شهادت بنوشیم. افتخار ما اینست که سرباز ولایت فقیه هستیم هرچند دستمان خالیست اما دل های مان پر است از عشق به ولایت.

۱۳ مطلب توسط «شاگرد شهدا» ثبت شده است

۲۰
ارديبهشت

بسم الله الرحمن الرحیم

شب تولد امام حسین (ع) است. سخنانم را با فرازی از زیات عاشورا شروع می کنم

"اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد"

شاید بتوان گفت این فراز جهادی ترین عبارت زیارت عاشوراست. جهاد در طول حیات به معنای تلاش کردن در مسیر محمد و آل محمد است که این جهاد قطعا مماتی محمد و آل محمد در پی خواهد داشت که شهادت نام دارد

یکی از زیر شاخه های جهاد،جهاد علمی است ،شاید معنای عمیق جهاد را بتوان این گونه بیان کرد که جهاد علمی باید به ذوب شدن در مسیر اهداف انقلاب منجر شود. به قول امام خامنه ای:" کتاب نباید از دست طلبه رها شود" .دانشجو باید خود را مسئول تغییر اوضاع انقلاب بداند. دانشجو باید با علم خود فرهنگ کشور اسلامی رابه معنای واقعی  اسلامی کند . باید با علم خود جامعه را از وابستگی به بیگانگان بی نیاز کند و با علم خود برای اقتصاد مقاومتی طرح ریزی کند اقدام و عمل کند . و به این باور رسید تا زمانی که برای ظهور تلاش نکند فرجی رخ نخواهد داد . ان شاالله بتوانیم در این مسیر همدیگر را کمک کنیم

یا زهرا

  • شاگرد شهدا
۲۱
دی
امروز سالروز شهادت شهید احمدی روشن بود،همسر  بزرگوار شهید از برکات خون شهید می گویند:اینطور فکر می کنم که از برکاتش می تواند روشن شدن دید بسیاری از جوانان و پیدا کردن راهشان باشد البته آقا مصطفی یک ویژگی شاخصی که داشت که قطعا همه ی شهدا هم این شاخصه را دارند، ولایت مداری ایشان بود که باعث شد مساله ولایت و ولایتمداری نیز پر رنگ تر شود.

ایشان همچنین درباره ی اینکه تقدیم شهدای دانشمند از طرف جامعه علمی کشور به انقلاب، نه تنها بار مسئولیت جامعه علمی را کم نمی کند بلکه لزوم فعالیت هر چه بیشتر در این زمینه را نشان می دهد، افزود: کسانی که توانایی، تخصص و تعهد دارند اگر بگویند ما دینمان را ادا کرده ایم، این درست نیست. الان نیاز کشور به همین افراد متخصص است. چرا اینقدر دشمن ما را تحت فشار قرار می دهد، زیرا جوانان ما دیگر مصرف گرا نیستند، علم را از خارج وارد نمی کنند و خودشان تولید علم می کنند. پس بحث علم بعد از پیروزی انقلاب خیلی مهم تر است و بخاطر همین هم دانشمندان ما را ترور می کنند و به شهادت می رسانند. چرا که دیده اند که جوانان ما کمتر در مباحث علمی به آنها رجوع می کنند و بیشتر خودمان علم در زمینه هایی مثل پزشکی، هسته ای، هوا و فضا و غیره تولید می کنیم. این برای دشمن نگران کننده است، پس اتفاقا مسئولیت دانشمندان ما بیشتر هم شده چرا که دشمن روی این نقطه تمرکز کرده. پس باید دانشمندان ما کار خودشان را هر چه بیشتر انجام بدهند، تولید علم کنند و نترسند تا ان شاالله برسیم به آن نقطه ای که این پرچم را بدست آقا امام زمان (عج) بدهیم

ان شاالله ادامه دهنده راهشان باشیم.

  • شاگرد شهدا
۰۷
دی

در ابتدا و قبل از هر چیز، برای تمام فعالیت‏های خود برنامه‏ریزی کنید .اوقات شبانه ‏روز را در یک جدول زمان‏بندی شده از هنگام بیداری تا موقع خواب، یادداشت نموده و برای هر کاری، زمان خاص و مناسب آن را معین نمایید، سعی کنید طبق همان برنامه تنظیم شده به انجام دادن همان فعالیت مشخص (کلاس، مطالعه، استراحت، عبادت، ورزش و...) بپردازید. حتی زمان معین و مشخصی را در طول روز، برای اندیشیدن درباره موضوعات مختلف یا تخیلات و افکار مزاحم، اختصاص دهید. این کار حداقل دو فایده مهم دارد :
الف) نظم و انضباط در تمام فعالیت‏ها حتی در اندیشه‏ها و افکارتان راه پیدا می ‏کند که خود بسیار ارزشمند است.
ب) اگر افکار مزاحم در غیر زمان معین، به سراغتان آمد و باعث عدم تمرکز و حواس‏پرتی شما شد، می‏ توانید به خود وعده بدهید که زمان اندیشیدن در این باره، فلان زمان خاص و معین است. تأکید می‏ کنیم برای هر کار و فعالیتی وقت مشخص معین کنید و در آن وقت به هیچ امری غیر از آن کار نپردازید.
اگر مشکلات شخصى، اجتماعى، خانوادگى و ... باعث عدم تمرکز حواستان مى‏شود؛ بدانید که :
الف) زندگى فردى هیچ‏کس، خالى از مشکل و ذهن هیچ فردى، به طور کامل خالى نیست. از طرف دیگر به صِرف فکر کردن و مشغولیت ذهنى درباره چنین مشکلاتى، هیچ دردى دوا نخواهد شد. پس به خود تلقین کنید که هنگام درس یا مطالعه، ذهن خود را از آن مسائل برهانید.
ب) به هنگام مزاحمت آن افکار، به خود قول بدهید در این باره خواهم اندیشید (و زمانى را براى این کار در شبانه روز اختصاص دهید).

بخش سوم؛ راهکارهای تقویت تمرکز حواس :
1. کاهش و کنترل اشتغالات فکری و عملی
روز به روز بر گستردگی و کثرت محدوده اشتغالات ذهنی و عملی ما در عصر حاضر افزوده می شود و به تدریج و با گذشت زمان، محرک های ذهنی، که فکر و اندیشه انسان را به خود معطوف کرده، افزایش می یابند. از آن جا که توانایی پاسخ گویی فکری، نامحدود است و از طرف دیگر بین محرک های ذهنی و اشتغالات ذهنی و عکس العمل های ما باید تناسب کافی وجود داشته باشد، انسان دچار فقدان تمرکز شده، توان پاسخ گویی فکری و ذهنی متناسب با محرک های فراوان در وی کاهش می یابد و به پراکندگی فکری و عدم تمرکز می انجامد. یکی از راه های مقابله با این مسئله، تقسیم کردن اشتغالات به دو مقوله ضروری و غیر ضروری یا دارای اولویت اول و دوم است تا انسان با یک برنامه ریزی حساب شده و دقیق، به آن چه اولویت بیشتری دارد، توجه نموده، دایره مشغولیات را فقط به همان مقوله اختصاص دهد و محدود کند و از صرف فکر و اندیشه خود در مسائل تفننی و روزمره دیگر که جنبه ثانوی دارد، خودداری کند. با این روش، می توان پراکندگی ذهنی را کاهش داد؛ زیرا هر اندازه تنوع و تعدد افکار بیشتر باشد، از تعمق، دقت و تمرکز فکر در آن باره کاسته می شود و هر قدر تعداد موضوع ها و مسائلی که به آنها می اندیشیم، کمتر و محدودتر باشد، بر عمق و غنای فکر در آن زمینه افزوده خواهد شد. پس مشغولیت ها و کارهای غیر درسی را به حداقل ممکن برسانید و به خود بگویید : در این دوره و زمان، مهم‏ترین وظیفه و کار من مطالعه و درس‏خواندن و ارتقاى سطح علمى است و فعالیت‏هاى جانبى متعدد، مزاحم وظیفه اصلى من است.
2. تمرین و تداوم
تمرکز فکر، یک توانایی ذهنی و روحی است که جنبه اکتسابی دارد و در هر امر اکتسابی، تمرین و تکرار و استمرار بخشیدن به آن، شرط اساسی دست یابی به هدف است. برای تمرکز فکر نیز تمرین و ممارست، ضروری است. تمرین در این زمینه، این گونه است که باید در ابتدا کلمه دلخواهی مثلاً «دوستی» را در نظر گرفته و آن را روی یک برگه یادداشت بنویسید و با قرار دادن ساعتی در مقابل خود، به مدت یک دقیقه، سعی کنید فقط و فقط به این واژه بیندیشید و از نفوذ افکار نامربوط و مزاحم در حوزه فعالیت ذهن خود پرهیز کنید. با این حال، ممکن است ملاحظه کنید که تعدادی از این افکار مزاحم غیر مربوط - که اصطلاحاً به آنها پرش های فکری می گویند - به نحوی وارد فضای ذهنتان شود. همین عمل را دو بار دیگر و هر بار، به مدت یک دقیقه، تکرار کنید. طبیعی است که ملاحظه خواهید کرد که در بار سوم، پرش های فکری کمتر شده، «تمرکز فکری» شما بیشتر می شود. در صورتی که به مدت چند هفته و هر روز فقط سه دقیقه، به این تمرین بپردازید، خواهید دید که پیشرفت قابل ملاحظه ای در تمرکز فکرتان ایجاد شده است.
3. رهاسازی عضلانی
یکی از شیوه های مؤثر و عملی در تمرکز حواس، استفاده از فن رهاسازی عضلانی است. در این روش، فرد در محلی آرام و در صورت امکان، بر روی صندلی راحتی می نشیند و سعی می کند به تدریج عضلات بدن را از حالت انقباض به انبساط برساند؛ به این ترتیب که ابتدا از عضلات دست و انگشتان شروع کرده، آنها را ابتدا منقبض نموده، سپس شل و آزاد می کند و آن چنان در انبساط بخشیدن به آنها تلاش می کند که گویی آنها جزء بدن او نیستند و سنگینی ندارند. همین عمل را برای دست دیگر و پاها و قسمت های میانی بدن نیز انجام می دهد تا جایی که تمام عضلات بدن، به رهاسازی کامل برسد؛ در این صورت، فرد متوجه روح و روان خود می شود. بهترین لحظات برای ایجاد تمرکز و تقویت آن، زمانی است که فعالیت های قوای جسمی به حداقل برسند. در این صورت، فکر و اندیشه، مجال زیادی برای حداکثر فعالیت می یابد و به عبارت دیگر، با فراهم شدن زمینه آرمیدگی کامل به وسیله آرمیدگی جسمانی، «تمرکز حواس» نیز حاصل می شود.
4. تنها بودن با خویشتن
هر از چند گاهی فرد باید بتواند با فراموش کردن مشکلات و دشواری های ناشی از زندگی اجتماعی، به خلوت با خویشتن بپردازد و رنج و درد برخاسته از ازدحام جمعیت های متراکم و هیاهوی زندگی ماشینی و صنعتی را در کنج خلوت انس با خویشتن، از یاد ببرد. برخی گفته اند که هر شب پس از اتمام فعالیت های روزانه و ارتباط با جهان اطراف و اشتغالات مختلف و متعدد در طول روز، دقایقی را به این امر اختصاص دهید و تنهایی و خلوت با خویشتن را تجربه کنید. این کار، علاوه بر تأثیر اخلاقی، تمرینی برای تمرکزاست. لازم به ذکر است که در ابتدا، خلوت با خویشتن، با مقاومت درونی فرد مواجه می شود و برای رسیدن به مرحله ای که وی با اراده نیرومندی بتواند بر موانع غلبه کند، نیازمند تلاش بیشتری است؛ ولی اگر مقاومت کند، به مرور زمان، قادر به دست یابی به هدف مورد نظر خواهد شد.
5. تمرین تصویر ذهنی
نگه داشتن تصاویر ذهنی دلخواه، توانایی تمرکز را به نحو چشم گیری افزایش می دهد . امتیاز این روش، آن است که فرد در همه احوال می تواند به آن بپردازد و بدون هیچ گونه زمینه یا مقدماتی و در هر شرایط و موقعیتی، از این روش استفاده کند. کافی است فرد هر روز چند نوبت و به مدت چند دقیقه، به تصاویر دلخواه خود، تمرکز نماید تا اثرات آن را مشاهده و تجربه کند و به این صورت، تمرین تصویر ذهنی را به اجرا گذارد. چشمان خود را ببندید و در ذهن خود کاملاً احیا و بازسازی کنید. ابتدا آن را کلی تر ببینید و سپس وارد جزئیات شوید؛ تمام اجزای آن را ببینید و به تدریج و با تمرینات مکرر، تصویر را واضح تر نمایید. وضوح را به درجه ای برسانید که تصویر ذهن، همچون منظره ای طبیعی و زنده، به نظر برسد.
6. خوب گوش دادن
اریک فروم، رابطه خوب گوش دادن و تمرکز فکر را این گونه بیان می دارد : «اساس تمرکز حواس، در مناسبات افراد، این است که شخص بتواند به سخنان دیگران گوش بدهد. بیشتر مردم به دیگران گوش می دهند؛ حتی آنها را نصیحت می کنند؛ بدون این که واقعاً به آنها گوش داده باشند. آنان نه سخنان دیگران را جدی می انگارند و نه جواب خود را. به طور کلی، گفت وگو، آنها را خسته می کند. آنان گرفتار این پندارند که اگر با تمرکز کامل گوش دهند، به مراتب بیشتر خسته می شوند و حال آن که عکس این درست است. هر نوع فعالیتی که با تمرکز انجام شود، انسان را بیدارتر می کند».
خوب گوش دادن به سخنان دیگران، توانایی تمرکز بر سخنان و گفته های دیگران را فراهم می کند و زمینه تمرکز بر امور دیگر را نیز فراهم می کند. در واقع، تمرکز در گوش دادن، تمرین و ممارستی است در یکی از حواس پنج گانه انسان که با سرایت دادن به دیگر حواس و کنترل آنها و متمرکز شدن بر موضوع و مسئله ای خاص، به تقویت تمرکز فکر می انجامد. به عبارت دیگر، تمرین و تمرکز در حواس ظاهری، زمینه ساز تمرکز در فکر و اندیشه است. برخی، تمرینات شنیداری مختلفی را پیشنهاد می کنند؛ مثلاً می گویند: چشمان خود را ببندید و به صدای تیک تاک ساعت گوش دهید و به مدت سه دقیقه، تمام توجه خود را فقط به صدای تیک تاک ساعت معطوف کرده، به هیچ چیز دیگر توجه نکنید و گوش خود را به صدای آن متمرکز کنید.
7. نماز و عبادت، تجلی تمرکز
نماز، موقعیتی را فراهم می کند که فرد می تواند در پرتو آن، ذرات پراکنده فکر را پیرامون محور یاد خدا، وحدت و تمرکز بخشد؛ زیرا در نماز، پیوسته اندیشه انسان متوجه خداست. وقتی آدمی برای دست یابی به تمرکز فکر در نماز، به محل سجده اش چشم بدوزد، از نگاه به اطراف باز می ماند و در نتیجه، افکارش در فضای مشخص عبادی نماز، به حرکت در می آید و در صورتی که مقدمات و اجزای نماز را با آمادگی به جای آورد، دوام بر تمرکز فکر در نماز خواهد داشت. اگر لحظاتی قبل از شروع نماز، بنشیند و بیندیشد که می خواهد در محضر خالق خویش حاضر شود، بر کیفیت تمرکزش خواهد افزود و اینها همه زمانی حاصل می آید که نماز، نزد انسان، بزرگ و عظیم تلقی شود و در این صورت، تمرکزی که به کمک و برکت نماز حاصل می آید، همچون نیرویی فراگیر و گسترده، به همه جوانب و زوایای زندگی رسوخ نموده، آدمی، برکات را در خویشتن و زندگی اش مشاهده می کند. بدون شک، نماز و عبادت، آشفتگی و پراکندگی فکری را به کلی می شوید و آرامش فکری و روحی شگفت انگیزی به انسان می بخشد. اگر افراد عابد را مورد توجه قرار دهید، همه دارای تمرکز فکر فوق العاده و آرامش روحی شگرفی هستند. کمتر کسی است که با تأثیر تسبیح گفتن، ناآشنا باشد. از زمان های قدیم تا کنون و در بین افراد قدیمی معروف است که تسبیح، راه اساسی مبارزه با تشتت و پراکندگی فکر و اندیشه است. اگر هر روز صبح، در هوای آزاد و خلوت صبحگاهی، تسبیحی به دست گرفته، ذکر تسبیحات اربعه - سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر - را تکرار کنید و با حضور ذهن و حضور قلب و با آرامش مناسب، هر روز به این کار بپردازید، مطمئناً به مرور زمان و به تدریج به تمرکز و نظم فکری در کارهایتان (از جمله درس خواندن و مطالعه) دست خواهید یافت.
8. علاقه مندی به موضوع
هرقدر علاقه شما به یک موضوع بیشتر باشد، تمرکز شما در آن موضوع بیشتر خواهد شد. وقتی که شما به موضوعی علاقه دارید، خود به خود بر آن متمرکز می گردید. در مقابل هنگامی که فرد خود را به انجام دادن کار یا مطالعه درسى مجبور مى‏کند، در حالى که تمایل درونى چندانى به آن ندارد تمرکز کمتری خواهد داشت. بنابراین برای ایجاد علاقه نسبت به موضوع مورد مطالعه، تمام تلاش خود را بکار گیرید.
9. هدف داشتن
داشتن هدف در ایجاد تمرکز، نقشی اساسی بازی می کند. هدف زمانی قابل دسترسی می باشد که مشخص، دقیق، روشن و واضح باشد. در این صورت چنین هدف هایی : « هدف من یادگیری این فصل می باشد»، « هدفم این است که نمره خوبی بگیرم» و ... نادرست خواهد بود، زیرا اینها مشخص و جزئی و دقیق نمی باشند. در مطالعه، هدف را باید از داخل هر فصل بدست آورد. به عنوان مثال: «هدفم این است که بدانم چرا انقلاب مشروطه شکست خورد»، « فرق توندار با تایگا چیست»، « در آینه های مقعر ، افزایش فاصله کانونی چه تغییراتی در تصویر ایجاد می کند» و ...؛ پس هدف در هر فصل باید متناسب با آن فصل و به صورت مشخص و دقیق بیان شود.
10. استفاده از روشهای مطالعه متمرکز
با استفاده از این روشها می توانید میزان تمرکز خود را در هنگام مطالعه بالا ببرید :
- تند خوانی : وقتی شما به بهانه بهتر فهمیدن بسیار کند پیش می روید و کلمه به کلمه می خوانید، درگیری ذهنی مطلوبی را ایجاد نمی کنید و ذهن شما که به دنبال مشغولیت می باشد خود را در جای دیگری مشغول می کند. بنابراین تا می توانید سرعت مطالعه خود را افزایش دهید البته نه آنقدر که هیچ چیزی نفهمید بلکه تا آنجا که یک درگیری ذهنی مطلوب ایجاد شود و مطالب را نیز به درستی متوجه شوید. در چنین سرعتی ذهن متمرکز است و در زمان هم صرفه جویی می شود.
- مطالعه اولیه : مطالعه اولیه همان گرفتن اطلاعات ابتدایی است که سبب کنجکاو کردن ذهن، با گرفتن اطلاعات ساده و کم حجم و مقدماتی می باشد. در مطالعه اولیه شما متن را خط به خط نمی خوانید بلکه نگاهی گذرا به متن می اندازید و یک سری مفاهیم اولیه را از متن می گیرید که مثلا متن حول و حوش چه موضوعی است.
- یادداشت برداری : هنگام مطالعه، همیشه قلم و کاغذی در دست داشته باشید. در یک مطالعه فعال و پویا کمتر چیزی می تواند به اندازه قلمی که در دست دارید، ذهن شما را درگیر و متمرکز کند. خودتان را ملزم کنید که با نوشتن، نسبت به متن مورد مطالعه اظهار نظر کنید، و اگر متن مورد مطالعه یک کتاب درسی است، بهتر است از نکات مهم آن در یک برگه جداگانه یادداشت برداری نمایید.
11. استفاده از بهترین زمان و مکان
بهترین زمان را برای مطالعه خود قرار دهید و از مطالعه در شب که بهترین زمان برای استراحت می باشد خودداری کنید، همچنین بلافاصله بعد از غذا مطالعه نکنید. بهترین مکان نیز مکانی است که ساده و منظم، دارای هوای مطبوع (نه خیلی گرم و نه خیلی سرد) و نور کافی و مناسب باشد.
12. پرورش ذهن
بسیاری از افراد هنگامی که نمی توانند تمرکز حواس داشته باشند می گویند : « من ذاتا آدم حواس پرتی هستم» ، این ذهنیت کاملا اشتباه است چرا که تمرکز به هیچ وجه ذاتی نیست و به طور مسلم استعداد بالقوه تمرکز حواس، در هر فرد سالمی وجود دارد و مانند هر استعداد دیگر می توان آن را در خود پرورش داد، و بدست آوردن این مهارت، مانند هر مهارت دیگری نیاز به آموزش، تمرین و گذر زمان دارد. روش «فرمان ذهنی» یکی از روش های آموزش مهارت تمرکز می باشد که در ادامه به آن می پردازیم :
روش «فرمان ذهنی»
لطفا به این مثال آنتونی رابینز توجه کنید : پدری به فرزندش می گوید : برو آشپزخانه، نمکدان را بیاور.، بچه بی درنگ می گوید : نیست. یا نمی توانم پیدا کنم و . . . پدر می گوید : تو برو، پیدا می کنی. بچه پاسخ می دهد : می دانم که پیدا نمی کنم ولی می روم. بچه به آشپزخانه می رود و تمام آشپزخانه را می گردد اما نمکدان را پیدا نمی کند. پدرش را صدا می زند و می گوید که نمکدان اینجا نیست. پدر به آشپزخانه می آید و خیلی زود می گوید: نمکدان که اینجاست! جلوی چشمت بود، چطور آن را ندیدی؟ بچه متعجب و متحیر می ماند که چرا با تمام جستجوی خود، نمکدان را که جلوی چشمش بود، پیدا نکرده است.
واقعیت چیست؟ چرا بچه نمکدان را پیدا نمی کند؟ واقعیت این است که این بچه قبل از آن که به دنبال نمکدان برود بارها به خود گفت: نیست، نمی توانم پیدایش کنم. یعنی به ذهنش فرمان داد : نمکدان را پیدا نکن! مغز بچه این فرمان را دریافت کرد. حالا بچه به آشپزخانه می رود و به جستجو می پردازد اما با آن که نمکدان در میدان دیدش قرار دارد، آن را نمی بیند؛ یعنی مغز، برنامه قبلی دارد که آن را شناسایی و پیدا نکند و به همین خاطر، به اصطلاح آن را پس می زند. مغز بچه مانند یک ماشین فقط فرمانی را که بچه به او داده بود، اجرا می کند.
نقش فرمانهای ذهنی در تمام موفقیتهای زندگی و از جمله موفقیتهای تحصیلی بسیار مهم است. قبل از این که مطالعه یک کتاب را شروع کنید و یا به کلاس بروید، برای خود هدف تعیین کنید. به ذهن خود بگویید که چرا این کار را انجام می دهم، آیا فقط برای این که مجبور هستم؟ آیا برای خندیدن؟ آیا برای سرگرمی؟ و یا این که قصد دارید چیزی را بفهمید و یاد بگیرید؟ اگر این طور است دقیقاً برای خود مشخص کنید که می خواهید چه چیز را یاد بگیرید و در جستجوی چه هستید؟ سعی کنید هدفتان جزیی، روشن و دقیق باشد.
همین برنامه ذهنی که قبل از انجام کار به خود می دهید، تمام فعالیتهای شما را در راستای آن کار، منظم می نماید. این موضوع به موفقیت شما بسیار کمک خواهد کرد. مثلاً به خود بگویید : امروز می خواهم بفهمم واقعاً چرا و چطور رعد و برق ایجاد می شود؟ چرا رنگ برف سفید است؟ امروز می خواهم بدانم چطور می توان از یک عدد اعشاری، جذرگرفت؟ و ... همچنین فرمانهای ذهنی منفی و مخرب به ذهن خود ندهید. مثلاً : مطالعه را شروع می کنیم ببینیم به کجا می رسیم. امروز حال ندارم. یا بروم ببینم چه می شود. یا به کلاس بروم که غیبت نخورم و . . .؛ وقتی این فرمانها را به ذهن خود می دهید، در واقع به آن، این برنامه را داده اید که : هیچ چیز یاد نگیر. بنابراین اگر پیش از شروع مطالعه یا رفتن به کلاس و یا هر کار دیگری، یک فرمان مثبت، روشن و دقیق به ذهن خود دادید و هدفتان را از آن کار به وضوح روشن کردید، حتما در خلال آن کار از تمرکز کافی برخوردار خواهید بود.

منبع :
تفکر برتر، محمد رضا شرفی، انتشارات سروش.

موفق باشید. منتظر مکاتبات بعدی شما هستیم.

نویسنده : گروه روانشناسی پرسمان


  • شاگرد شهدا
۱۶
آذر

به مصطفی برخورده بود!

شرکتی که برای "ایران خوردو" قطعه تولید می کرد، بوق هایش تست های استاندارد بین المللی را جواب نمی داد.

می خواستند  از آفریقای جنوبی یک خط تولیددست دوم بخرند!

پیش رییس شرکت رفتیم ،گفتیم بگذارد ما هم روی پروژه کار کنیم. با اصرار راضی شد ولی ما را جدی نگرفت!

چهارم عید بود که به تهران بازگشتیم.قرار بود برایمان هتل رزو کنند. به شرکت رفتیم ولی خبری نبود! و مدیر عامل هم به مسافرت رفته بود.

این جا بود که به مصطفی گفتم: ولش کنیم و بریم!

گفت: نه!


روزها به کارخانه می رفتیم و شب ها به خوابگاه برمی گشتیم!

غذا هم یا نان و تخم مرغ می خوردیم یا نان و شیره انگور که از شهرمان آورده بودیم!

شوفاژخانه ی خوابگاه تا بعد از تعطیلات بسته بود. شب با سه تا پتو تا صبح می لرزیدیم!

چهار تا پنج روز مو به مو خط تولید را بررسی کردیم تا گیر کار را فهمیدیم!

تا قبل از سیزدهم عید کارمان تمام شد.

با ابعاد درست تست زدیم و سه چهار نمونه تحویلشان دادیم.

رفت ساپکو و همه تایید کردند!

جای ده میلیون پاداشی که قولش را داده بودند نفری سیصد هزار تومان برایمان چک کشیدند.

مصطفی همان را هم نمی گرفت!!!!!

میگفت: ما برای پول این کار را نکردیم

پی نوشت: دانشجویان بزرگوار،روزتون مبارک ،ان شاالله با کمک یکدیگر و با الگو قرار دادن شهدایی همچون احمدی روشن ،برای پیشرفت کشورمون قدم برداریم و موانع و مشکلات باعث ناامیدی و کم شدن تلاشمان نشوند.


  • شاگرد شهدا
۲۵
آبان
به نام خدای شهدا

گاهی اوقات اینقدر درگیر دنیا و اموراتش می شویم که گاهی هیچ کدام از اعمالمان نیت الهی ندارند ، مثلا درس میخوانیم تا به بقیه پز بدهیم ،اما اگر همین درس خواندن همراه با نیت الهی باشد ،باعث می شود که انگیزه و رغبت درس و تلاش در ما بیشتر شود،گاهی اوقات ابتدای راه را درست گام بر میداریم ،یعنی نیت را تا آن جا که ممکنه ،الهی قرار می دهیم ،ولی در بین راه کار خراب می شود،از آن جایی که انسان فراموش کار است ،هی باید نیت خود از درس خواندن را با خود مرور کند تا راه را کج نرود و در این راه می تواند الگوی خودش را کسانی قرار دهد که نیتشان خالص بود و به بهترین نتیجه که همان شهادت هست رسیدند،یکی از عواملی که باعث انگیزه می شود و می تواند به عنوان یک محرک برای تلاش بیشتر باشد وصیت نامه افرادی است که هم سن و سال ما بودند و ما هم سعی می کنیم که اهداف والایی مثل آن ها داشته باشیم..مثلا این هفته وصیت نامه شهیدی در اختیارتون میگذارم که از نظر سنی هم سن و سال های ما بودند به گفته امامشان عمل کردند و دانشگاه را رها کردند و جبهه ها دانشگاهشان شد و ان شاالله ما نیز به گفته اماممان،عمل خواهیم کرد و دانشگاهها جبهه های خودسازی و پیشرفت ما می شوند

"شهید علی بلورچی" رتبه ی 5 کنکور و دانشجوی  رشته ی الکترونیک دانشگاه  صنعتی شریف و شاگرد  آیت الله حق شناس...
جوانی که وقتی شهید شد 21 سال بیشتر نداشت...
وصیتنامه دانشجوی شهید دانشگاه صنعتی شریف
 
بسمه تعالی
 
" بیایید روزی که در آن روز بر دهان مهر زده شود و تک تک اعضا بدن خود به سخن آیند و اعمالی که انجام داده اند بازگو کنند.
 
باید مراقب اعضا و جوارح بود که خطا نکنند نکیرین می آیند و از تک تک سوال می کنند که ای دست! آیا به مسلمین کمک کرده ای؟
 
ای گوش! آیا به احکام خدا و آیات او گوش داده ای و ای زبان! آیا مسلمین را نصیحت کرده ای!
 
یادگیری علوم اسلامی در اولویت است نسبت به علوم غیره، یعنی باید حداقل به همان میزانی که وقت برای آن علوم می گذاریم، برای علوم اسلامی نیز بگذاریم که رسول خدا صلی الله علیه و آله از ما سوال می کنند که آیا مسولیت خود را در قبال آموزش و یادگیری دین انجام دادید؟
 
اعضا و جوارح، امانات الهی هستند و خداوند از آن ها سوال می کند که با امانت من چه کردید؟ باید بنده بود و اعضا و جوارح را در خدمت او به کار برد، نه اینکه آزاد بمانند. ذکر خدا باید گفت تا قلب متوجه باشد، زیرا قلب مانند چشم بسیار حساس است و باید دائم مراقب بود."

پی نوشت:در وصیت نامه شهید فکر کنیم، و بیندیشیم که چه وظابفی نسبت به این عزیزان داریم و سعی کنیم انگیزه ای شود تا جهادی برای یک زندگی جهادی و همچنین در بعد علمی زحمت بکشیم

  • شاگرد شهدا
۱۸
آبان

خواندن به تنهایی کافی نیست. دانسته ها به سادگی به فراموشی سپرده میشوند. خواندن زمانی مفید است که از تکنیک های مختلف برای به خاطر سپردن و خلاصه نویسی استفاده کنیم.

سالها پیش پای صحبت علامه جعفری بودم. ایشان جمله ای را چند بار تکرار کردند که بعدها دیدم پایه کاملاً علمی نیز دارد:

«انسان، با مثال می آموزد. مغز انسان در درک مجردات ضعیف است»

همیشه پس از خواندن یک متن آموزنده و علمی، تا حد امکان برای خود مصداق و مثال پیدا کنید. اجازه بدهید برای همین حرف، مثالی بزنم!

«عکس العمل فراتر از احساس، یک مکانیزم دفاعی کاهش اضطراب در شرایطی است که نگران درک چارچوب نگرش و قضاوتی خود توسط سایر حاضرین هستیم».

این جمله را فروید در توضیح یکی از مکانیزمهای دفاعی آورده است. بعید میدانم فردا، این جمله در ذهن من و شما بماند. اما میتوانیم به مثال آن فکر کنیم…

آخرین باری که مجبور شدم به خاطر قضاوت دیگران، عکس العملی فراتر از واقعیت نشان دهم چه موقع بود؟ دیروز بود. وقتی در خانه به مهمان ها چای تعارف میکردم و وقتی نوبت پسرعمویم – که از او نفرت دارم – رسید، چای را دو بار تعارف کردم! چون نگران بودم شاید او و دیگران، احساس نفرتی را که من دارم درک کنند.

حالا خیلی بعید خواهد بود که عکس العمل فراتر از احساس را فراموش کنم. طی روزها و هفته های آینده، مثالهای متعدد دیگری نیز به این مجموعه خاطرات افزوده شده و مکانیزم دفاعی عکس العمل فراتر از حد، همیشه در ذهنم باقی خواهد ماند…

کار دیگری که انجام آن میتواند بسیار اثربخش باشد…

تهیه «نقشه محتوا» یا Mindmap است. ایده این نقشه ها جدید نیست اما کسی که نخستین بار این ایده را به صورت فراگیر مطرح کرد تونی بوزان بود. نمونه های Mindmap را حتماً زیاد دیده اید. نرم افزارهایی نظیر Mindmanager و Mindmapper و .. نیز برای اینکار طراحی شده اند. من به شخصه، برای ارائه مطلب در کلاسها از نرم افزار استفاده میکنم، اما برای خودم، هنوز در هنگام مطالعه روی کاغذ؛ نقشه محتوا ترسیم میکنم. احساس من این است که نوشتن، مطلب را بهتر در ذهنم ثبت میکند!

برای شما، نمونه ای از نقشه کوچکی که در هنگام ورق زدن کتاب «یک ذهن کاملاً جدید» دنیل پینک ترسیم کردم اینجا آورده ام.

تکنیک های خلاصه نویسی و نت برداری - مثال از کتاب یک ذهن کاملاً جدید نوشته دنیل پینک

من به شخصه برای یادداشت برداری، از کاغذهای رنگی استفاده میکنم. چون نوشتن روی کاغذ سفید سابقه تلخ بیست سال نشستن پشت میز و نیمکت و نظام آموزشی صلب و غیرمنعطف را تداعی میکند.

البته سبک خلاصه برداری افراد مختلف هم متفاوت است. برخی کلیات را می نویسند. برخی قصه ها و مثالها و … را هم اضافه میکنند تا به خاطر آوردن راحت تر باشد.

تحقیقات نشان میدهد انسانها موضوعی را که بتوانند برای دیگران تعریف کنند، خوب تر به خاطر می سپارند. بنابراین اگر در کتاب یا سایت، مطلبی را دیدید که میتواند به بهتر تعریف کردن ماجرا کمک کند، آن را هم ثبت کنید.

من دیشب کتاب «رهبری رهبران» را میخواندم و یک مطلب هم راجع به آن نوشتم. برای اینکه این داستان قابل تعریف باشد، چند کلمه را در کنار یادداشتهایم ثبت کردم: سوهارتو، کامدسوس، ژانویه ۹۸

حالا مغز من میداند که «داستانی برای تعریف کردن» دارد. این داستان، مدت طولانی تری در ذهنم باقی خواهد ماند.

ضمناً در یادداشت برداری، اگر از کلمات و واژه های خودتان استفاده کنید، اثر آن چند برابر بیشتر از رونویسی از روی کتابهاست…

——————————————

برخی از ما به هر دلیل – تنبلی یا نبودن وقت یا مطالعه در تاکسی و مترو و … – امکان تهیه «نقشه محتوا» نداریم. در این موارد هایلایت کردن به کمک ماژیک میتواند مفید باشد. اما توصیه میشود که همیشه از چند رنگ ماژیک استفاده کنیم (برخی آقایان فکر میکنند این کار دخترانه است، اما واقعیت این است که کارکرد آن بسیار خوب است). هر رنگ ماژیک را به یک نوع محتوا اختصاص دهید. من خودم کتابها را با سه رنگ هایلایت میکنم:

- رنگ اول: مطالبی که به نظر من جان کلام است و نویسنده، ده ها سطر نوشته تا به آن یک یا دو جمله برسد.

- رنگ دوم: مطالب جالب و مثالهایی که الزاماً ربطی به موضوع ندارد، اما جالب است و میتوانم در حرفهایم برای دیگران استفاده کنم.

- رنگ سوم: کلمات کلیدی که برای نخستین بار در نوشته مطرح میشوند.

البته این سلیقه شخصی من است و ممکن است شما از شیوه دیگری استفاده کنید.


نویسنده:محمدرضا شعبانعلی

  • شاگرد شهدا
۱۱
آبان

تحصیل علم یکی از تاکیدات دینی ماست و به روایت معروف حضرت رسول (ص) حتی اگر علم در ثریا هم باشد، ایرانی‌ها به دنبال آن خواهند رفت.

گاهی توجه به ابعاد جنگاوری و اخلاقی شهدا ما را از پرداختن به ابعاد دیگر شخصیت آن‌ها غافل می‌کند و همین غفلت است که باعث بی‌مهری‌هایی دربارهٔ این وجه وجودی آن‌ها شده... حرف‌های بی‌پایه و اساسی همچون اینکه چون دانشگاه قبول نشده بودند رفتند جبهه! در این یادداشت به ویژگی‌های علمی و شرایط تحصیلی شهدا و همچنین تجربیاتشان برای موفقیت در درس خواندن خواهیم پرداخت.

می‌گفت: یادتون باشه یک بُعدی نباشید. بهتره دکترِ پاسدار یا مهندسِ پاسدار باشید تا اینکه بخواید فقط پاسدار باشید. نگذارید ایران بعد از پیروزی از قلمرو علمی عقب بمونه.
(شهید بهرام گل آور)


مشق‌هایی با طعم زنگ تفریح! / شهدا چطور درس می‌خواندند؟

سال دوم یک استاد داشتیم که گیر داده بود همه باید کراوات بزنند. سرامتحان، چمران کراوات نزد، استاد دونمره ازش کم کرد. شد هجده، بالا‌ترین نمره.
(شهید چمران)

چند بار رفته بود دنبال نمره‌اش. استاد نمره نمی‌داد. دست آخر گفت «شما نمره گرفته‌ای، ولی اگر بروی، آزمایشگاه نیروی بزرگی از دست می‌دهد.» خودش می‌خندید. می‌گفت «کارم تمام شده بود. نمره‌ام را نگه داشته بود پیش خودش که من هم بمانم.»
(شهید چمران)


مشق‌هایی با طعم زنگ تفریح! / شهدا چطور درس می‌خواندند؟قبل از دست گیری من، برای چند دانشگاه فرانسه، تقاضای پذیرش فرستاده بود. همه جوابشان مثبت بود. خبر دادند یکی از دوستانش که آنجا درس می‌خواند، آمده ایران، رفته بود خانه‌شان. دوستش گفته بود «یک بار رفتم خدمت امام، گفتند به وجود تو در ایران بیشتر نیازه. منم برگشتم. حالا تو کجا می‌خوای بری؟» منصرف شد.
(شهید زین الدین)


مشق‌هایی با طعم زنگ تفریح! / شهدا چطور درس می‌خواندند؟

در یادگیری درس‌هایش خیلی زرنگ و دقیق بود و همیشه می‌گفت: خواهر من! درس را باید سر کلاس از استاد یاد گرفت، اگر این گونه شد دیگر نیازی نیست که بعدا به خودت زحمت بدهی. فقط کافی است یک مرور ساده انجام دهی. اسم اصلی‌اش کوروش بود. یک روز که کتابهای درسی‌اش را نگاه می‌کردیم، دیدم که با خودکار قرمز بالای صفحه نوشته است (البته قبل از شهادت) شهید صادق هلیسائی!
سال ۶۴ رتبهٔ اول کنکور پزشکی شد.
سال ۶۵ شهید شد.

برگرفته از مشرق نیوز

  • شاگرد شهدا
۲۰
مهر

سلام بزرگواران

امروز میخواهم یک سری سوالایی که برایم پیش اومده ،ازتون بپرسم،ان شاالله به نتیجه های خوبی برسیم

جهاد علمی به چه معناست؟ آیا کسی که دغدغه اش فقط درس و پژوهش و مقاله ISIباشه ،میشه بهش دانشجوی جهادگر گفت؟

هدف از جهاد علمی چیست؟ آیا غیر از این است که  به واسطه ی درس و پژوهش نام اسلام را زنده نگه داریم و برای اعتلا و حفظ انقلاب کوشش کنیم و سعی در فراهم کردن شرایط ظهور باشیم؟

اگر اهداف این ها هست،آیا کسی که فقط سرش گرم درس و زندگی خودش باشه و کلا بی خیال اوضاع اطراف باشد و حتی نتواند تحلیل چند دقیقه ای از اوضاع سیاسی و مدیریتی اطرافش بیان کند،آیا میتواند بگوید دارد برای اعتلای نام اسلام و انقلاب تلاش میکند؟!!!!

چی شده است که اگر کسی دلش برای انقلاب بسوزد و بدون این که به اهدافش کاری داشته باشند با نام دلواپس سرکوبش میکنند ؟

الان ما ضعف علمی داریم ولی به نظر من ،بالاتر از ضعف علمی ،ضعف مدیریتی است،فرد متدینی را فرض کنید که سرگرم درسش باشد و واقعا هم به خاطر آرمان هایش زحمت می کشد ودرس میخواند،آخرش این فرد،استاد دانشگاه می شود،آیا تاثیری که یک استاد دانشگاه دارد با کسی که قسمت های فرهنگی و سیاسی ما را مدیریت میکند یکی است؟امروزحضرت آقا گفتند "دشمن دارد تلاش میکند که از اسلام و نظام ما فقط یک اسم بماند"این یعنی فاجعه،این یعنی ترکیه دوم!!!

همه این حرف ها را زدم تا بگویم که اگه فقط به فکر جهاد تو بعد علم باشیم ،ضرر کردیم ،و قطعا تاثیری که دیگران میتوانند در آینده این مملکت بگذارند خیلی بیشتر است،علم آموزی باید باشد ،و به قول حضرت آقا وظیفه اصلی دانشجوست ،ولی مواظب باشیم ،که از بقیه قسمت ها هم بی خبر نباشیم

تاثیری که الان یک نماینده مجلس در سرنوشت این نظام و انقلاب دارد ،خیلی بیشتر از آن استاد دانشگاهی است که مدعی متدین بودنش هم می شود .ولی حتی ذره ای برای روشنگری قدمی برنداشته است،درست است که هر قسمتی باید متخصصین آن رشته صحبت کنند ،ولی نباید از قافله عقب ماند ،باید از متخصصین پرسید و روشنگری کرد

و گرنه شاید از نظر علمی جهاد کرده باشیم و بتوانیم نظام را به همان بعد علمی که باید باشد رسانده باشیم ولی وقتی ضعف در مدیریت باشد ،دیگر نظامی نخواهد ماند که بستری برای پیاده سازی علم برپا کند.

علم و سیاست را نمیشود از هم تفکیک کرد،و هر یک میتوانند برای رشد یا نابودی دیگری بستری باشد

بزرگواران لطفا نقد بفرمایید

  • شاگرد شهدا
۰۸
مهر

پندهای ازآیت الله مجتهدی تهرانی

 

مرحوم آیت‌الله احمد مجتهدی تهرانی در سخنانی اظهار داشته است: امام زین‌العابدین (ع) فرمودند: هر کس عالم و حکیمی نداشته باشد که او را ارشاد کند هلاک می‌شود. انسان باید در دو چیز استاد داشته باشد یکی اخلاقیات و دیگر عُرفیات.

 

اگر درس بخوانی و استاد اخلاق نداشته باشی، بر فرض آیة‌الله هم بشوی نَفْس تو هم، آیة‌الله می‌شود آن‌وقت بیچاره می‌شود.

 

 همان‌طور که به دکتر می‌روی و دستور رژیم غذایی می‌گیری باید پیش استاد بروی و دستور اخلاق بگیری، باید استاد باشد که نزد او بروی که باد کبر و غرور تو را خالی کند، فکر نکنی حالا که این کتاب‌ها را می‌خوانی به جایی رسیده‌‌ای و حتماً مورد تأیید امام زمان (عج) قرار گرفته‌ای.

 

حضرت‌آیة‌الله‌العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری (ره) فرمودند:

 

وقتی شخصی طلبه می‌شود مانند انگور است که بر اثر جوشاندن نجس می‌شود و راه پاک شدن آن، ثٌلثان است، پس باید طلبه استاد اخلاق بگیرد و خود را تزکیه کند زیرا علم و دانش و مدرک آدمی را مغرور و متکبر می‌سازد و یک طلبه باید آن‌قدر تلاش کند و بجوشد تا دو سوم او یعنی صفات و اخلاقِ بد او بخار شود و از بین برود تا اینکه بتوان از او استفاده کرد.

 

اگر درس بخوانی و استاد اخلاق نداشته باشی، بر فرض آیة‌الله هم بشوی نَفْس تو هم، آیة‌الله می‌شود آن‌وقت بیچاره می‌شود.

 

اما مواظب باش گرفتار نااهل نشوی، گرفتار این سیم وصلی‌ها نشوی، اگر کسی پیدا شد که دلش می‌خواهد همه بفهمند آدم خوبی است و فکر می‌کند سیمش وصل است، به او اعتماد مکن اگر کسی واقعاً سیمش وصل باشد به کسی نمی‌گوید.

 

درس اخلاقی که شما را بی‌حال کند، چرتی کند، شل و ول کند و شما را از درستان بیندازد، درس اخلاق نیست. ما اگر قدری خوب بشویم و نیتمان را درست کنیم استاد خوب هم گیرمان می‌آید.

 

 استاد اخلاق ما یکی حاج‌آقا حسین فاطمی (ره) بود که در قم شب‌های جمعه به درس اخلاق ایشان استفاده می‌کردیم و یکی هم جمعه‌ها به درس اخلاق حضرت آیة‌الله العظمی امام خمینی (ره) می‌رفتیم.

 

 از جملاتی که از حضرت امام (ره) به یاد دارم این است که ایشان فرمودند: ما می‌توانیم با علم و اخلاق انسان واقعی بشویم ولی حیوانات نمی‌توانند پس باید در انسانیت بکوشیم.


منبع:تبیان

  • شاگرد شهدا
۳۰
شهریور

سلام 

اولین صفحات از کتاب تجزیه و تحلیل سیستم ها ،از موسسه نصیر را باز میکنم، با جمله ای روبه رو می شوم:

"تقدیم به شهدای عرصه علمی کشوز،به ویژه شهدای هسته ای،مسعود علی محمدی،مجید شهریاری،داریوش رضایی نژاد،مصطفی احمدی روشن،رضا قشقایی"

ومن روحم پرواز کرد و بسیار خوشحال شدم، قصد تبلیغ موسسه ای را ندارم ،و قبول دارم هر موسسه ای خوبی و بدی های خاص خودش را دارد.

ولی وقتی ببینی که بسیج دانشجویی یک دانشگاه ، کار علمی انجام می دهد ،واقعا جای تحسین دارد و با توجه به این که این چند سال واقعا هم رشد داشته است

بنظرم باید افرادی که با این تفکر هستند را تشویق کرد ،و برای اهداف بالاتر زحمت کشید، این یک نمونه کوچک است که ان شاالله با همین تفکرات باقی بماند. 

باید چهان را از تفکر اسلامی پر کنیم و بدانیم در این راه مسیولیت ها چندین برابر است.

  • شاگرد شهدا